رضوان

یه کم تماشا ... یه کم تفکر ... یه کم همت

رضوان

یه کم تماشا ... یه کم تفکر ... یه کم همت

پدرم روضه ی رضوان به دو گندم بفروخت

ناخلف باشم اگر من نفروشم به جویی


آخرین نظرات
نویسندگان

پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارت‌ها بودند، به حکومت رسیدند.در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کم‌رنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجاب پوشیده‌ای بوده‌اند.
در این باره چنین می‌خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده‌است. پیراهن دیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»
درجای دیگر آمده‌است: «چادر زنان اشکانی به رنگ‌های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده‌است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می‌افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می‌پوشانیده‌است.


درکتاب «پارتیان» نیزآمده‌است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن می‌کردند، با شنلی که برافکنده می‌شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می‌آویختند.»
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا مانده‌است که «ساخته مکنه» نام دارد و سده‌هاست که زنان سنگسری آن را می‌بافند و می‌آرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود می‌بندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان می‌باشد.
در دورهٔ اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسم‌های رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهذاست که نمونه‌های آن در مجسمه‌های دورهٔ اشکانیان نمایان است. این مجسمه‌ها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه(چیندار به صورت افقی) وشلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان می‌دهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.


  • همت

به نظر می‌رسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شده‌اند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر می‌خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه‌است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»
ویل دورانت دربارهٔ زنان در دوران هخامنشیان می‌گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی‌شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‌هایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد.»
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شده‌است که مراسم مذهبی را ترسیم می‌کنند که توسط چهار زن جشن گرفته شده‌است. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیت‌ها سفید، چشم هایشان قهوه‌ای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجه‌است، فرضیه‌ای که توسط هرودوت پیش از این تایید شده‌است.
پلوتارک موردخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان می‌نویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادر‌های در بسته‌ای می‌نشینند و چادر را بر روی گردونه‌ای قرار می‌دهند و حمل می‌نمایند.» احمد کسروی نتیجه می‌گیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفت و آمد مشابه کوچکتر آن را بر سر می‌گرفته‌اند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز در آمده ولی نام چادر همچنان بر آن باقی مانده‌است.

  • همت

یکی از اصحاب امیرالمومنین (ع) گویا در بصره بوده . یک ناصبی همسایه اش بود و هی جسارت به امیرالمومنین میکرد ، جسارت به حسین (ع) میکرد . به ناصبی گفت انقدر به آقای مظلوم من جسارت نکنید ، میرم نجف و شکایتتو میکنما؟؟!! ناصبی گفت : هر کاری میخوای بکن ، اینها دروغ هستند.
در یکی از سفرها این صحابه امیرالمومنین (ع) مختص برای نفری همسایه ش میره نجف . میره خدمت امیرالمومنین (ع) شکایت که یک حالت استراحت و خواب بهش دست میده . داخل حرم در حالت رویا ، امیرالمومنین (ع) رو میبینه که بهش میگه : اومدی چه کار بکنی؟ اومدم شکایت همسایه مو بکنم که به شما و بچه های شما جسارت میکنه .
امیرالمومنین (ع) گفتند : نه ! اونو در این حرم نفرین نکنی ها . گفت : چرا؟ . چون به گردن ما حق دارد.

صحابه گفت : عجب ! ناصبی به گردن شما حق دارد؟ چه حقی ؟ چطور؟ / امیر المومنین (ع) فرمود : روزی از کنار فرات عبور میکرد و گفت شنیدم بچه ی پیفمبر را کنار این آب تشنه سر بریدند . نمیدونم راست باشد یا دروغ ! اگر دروغ باشد که هیچ ، اگر راست باشد ، خیلی نامرد هستیند . همین ابراز نامردی به دشمنان حسین به گردن ما حق پیدا میکند .وقتی برگشت ، ناصبی گفت : نفرین کردی ؟ صحابه گفت : نه ! ناصبی گفت چرا؟ و صحابه ماجرا را برای ناصبی تعریف کرد.ناصبی شروع کرد به گریه و گفت این واقعه برای سالهای قبل است . من یک لحظه یاد قیام امام حسین شما افتادم ، گفتم اگر دروغ میگویند که اینها همه دروغگو هستند ؛ اگر راست میگویند طرف مقابل خیلی نامرد است ، یک کف دست آب هم میخورد و بعد میکشتنش .
و ناصبی اسلام آورد.

  • همت

عرف و عادت جز قوانین عام محسوب می شود .و یکی از منابع عامه ی ما در کنار قانون محسوب می شود.گاهی اوقات عرف داخل قانون رفته و قانون را پرنگ کرده و مکمل قانون میشود.گاه بر قانون ارجح شده و از آن پر رنگ تر می شود.

 

  • همت

برپایهٔ پذیرفته‌شده‌ترین نظریهٔ کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دستهٔ اصلی تقسیم شدند: مادها، پارس‌ها و پارت‌ها. مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را می توان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت. عیلام، پارس، هیرکانی، طبرستان و باکتری از دولت ماد اطاعت می‌کردند. این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش بزرگ پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهره مند شدند.
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده می‌گوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین می‌نویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می‌شوند. به نظر می‌رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده‌اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»


  • همت

زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کرده‌است.
بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفته‌است، پوشش زن باید به گونه‌ای باشد که حتا یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمده‌است: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‌کنیم».

 

در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت‏های میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می‏خوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می‏کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان‏ که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».

در کتاب دینی زرتشتیان اوستا و گات‌ها لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشده‌است و قانون نامه‌ای وجود ندارد که زرتشتیان را ملزم به پوشانیدن سر و موی خود کند.
کوروش نیکنام دارای دکترای فلسفه زرتشت از دانشکده هندوستان و نماینده سابق زرتشیان در مجلس چندین پرسش را پاسخ داده‌است

  • همت

پوشش در ایران باستان هم بنا به شرایطی که بوده است همیشه سبک و اسلوب خاصی داشته‌است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که پوشش تمام بدن در دوره‌های مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بوده‌است و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی برده‌اند. اما این را بایستی در نظر داشت که پوشش کامل و آراسته همراه با تزیینات زنان در ایران، با پوشش چادر سیاه  بسیار متفاوت بود و سبک خاص خودش را داشته است .برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.

ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته‌است که می‌توان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.دایره‌المعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره می‌کند.در تفسیر اثنی عشری چنین آمده‌است: «تاریخ نشان می‏دهد که حجاب در فرس(فارس) قدیم وجود داشته‌است.» تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد .روند تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسان‌ها زندگی فردی و غارنشینی را رها کرده و هسته‌های ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از این رو در هر جامعه‌ای بنا به شرایط زیر نوع پوشاک و پوشش زنان و مردان متفاوت شد: بابل قدیمی، این اثر در سال‌های بین ۱۸۰۰ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد (حدود ۱۳۰۰ سال قبل از انضمام این سرزمین به ایران) ساخته شده است.برای نمونه در جنگ‌ها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان می‌پوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتاده‌بود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود.

  • همت

خواستگاه و نیازهای جامعه هست که قانون و معیارها را شکل می دهد.در حقیقت قانون نظم بر اساس خواستگاه ها و نیازهای درونی جامعه هست.

عدالت همواره بر اساس یک مجموعه ی کلی است که یک گوشه ی آن خواستگاه ها و نیازها ست.

کلیت قانون در همه جا یکی هست و تنها ممکن است نحوه ی اجرای آن فرق می کند . در حقیقت قانون مشکلی ندارد و در بعضی موارد مجریان و نحوه و زمان اجرای آن مشکل دارد.

  • همت

از زمان کشف آتش تا کنون ُ انسان ها به دنبال یه چیز بودن و اون اینکه : اگه قراره کنار هم به صورت مسالمت آمیز زنگی کنن نیازمند یه خط بندی و مرز بندی هستن . 

یه سری قوانین مرز بندی شده و خط قرمزهایی که با رعایت اونا بشه کنارهم زندگی کرد.شاهد این مدعا قواعد و قوانینی که ازگذشته ه در بین قبایل و مردم وجود داشته در سرتا سر دنیا.مثل گرو گذاشتن سبیل در ایران و یا گروه شش انگشتی ها در ژاپن (که بند انگشت خود را گرو میگذاشتند).

قواعد و مقررات همیشه بودهُ اما در گذشته ا ی دور به صورت ابتدایی بوده و با گذشت زمان پیشرفته تر و مدرن تر شده. قواعد و مقرراتی که انسان ها را نسبت به هم متعهد میکنه و باید ها و نباید هایی که ملاک امتیاز برای انسان ها و گروه ها محسوب میشه 


  • همت
بعضی فکر می کنند که فرهنگی ها همان ها هستند که قلم به دست می گیرند
بعضی فکر می کنند آن ها هستند که معلم و مدرس و .. هستند
اما مسئله این است که همه ی ما در همه حال فرهنگی هستیم
و در حال زندگی به فرهنگی ترین شکل ممکن
وقتی که فرهنگ همین است که ما این روز ها و همه ی روز های دیگر با آن درگیریم..
چرا برای فرهنگ سازی کاری جز عمل کردن می کنیم...

حال آن که این عمل کردن است که فی الوقع فرهنگ است....

                        ما به جای این... بیهوده حرف می زنیم !!!
  • همت

باور کنید کوفه فراگیر می شود

صبر زمین تمام شده دیر می شود

تا کی پر از هر آنچه به جز مهر .دستها؟

کی خوابهای گمشده تعبیر می شود؟

حتی کبوتران به قفس خو گرفته اند

اسب سفید توست که زنجیر میشود!

هرکس شبیه تر به تو : جرمش عظیم تر

هرکس در انتظار تو: تکفیر می شود

گفتند می رسی تو و بعد از هزار سال

آن خوابهای گمشده تعبیر میشود

چشمم به شوق دیدن چشم تو باز شد

یعنی بدون آمدنت پیر می شود؟

آیا شنیده اید که درد آشنای عشق

تسلیم نا مرادی تقدیر می شود؟!

این روزها وجود عزیزت ضروری است

این روزها که کوفه فراگیر می شود   

                                                                                                                                              

  • ققنوس

دوره گردم....

غزل خوان همین حوالی..

گاه گاهی میان آوارگی های این شهر..

خراب می شوم و می سرایم از باران...

این روزها از خودم خراب ترم...

از احوال بی خویشی خودم !

از بی بارانی همه ی خودمان.... از بی بارانی خانه های شهر... بام های شهر... قلب های شهر...

خالی شده ایم از بارن گویا ! از عطر خاک نم خورده..

باران اگر بر شهر ببارد... ما که همه خاکیم... شهر پر از بوی خاک نم خورده می شود.. پر از حضور..

بارن می خواهم..

بیایید دسته جمعی دعای باران بخوانیم..؟؟

برای خاطر عطر خاک نم خورده !

برای خاطر بارن !

برای خاطر خودمان !

                          بیایید دعای بارن بخوانیم...

 

 

  • همت

همیشه نامساوی های بسیاری در زندگی وجود دارد و ما اغلب در گیر و دار کم و کیف این نامساوی هاییم، که به دیدگاه خودمان ناملایمتی روزگارند در حق مان؛ و ما عاجزترینیم از حل آن ها! گاهی هم البته نامساوی ها به نفع مان هستند و کک مان هم نمی گزد؛ اصلا انگار نه انگار که این میان نامساوی بزرگی در حال حادث شدن است.  


این روزها میان ماه خوبی ها، یک نامساوی بزرگ و عجیب پیش می آید که به نفع همگان است. به نفع همه ی میهمانان این محفل بزرگ.. و حقیقتاً ما چه درمی یابیم از این همه شگفتی؟! حال آن که در اول کوچه هنوز متعجب از ورودیم ؟! متعجب از دعوت شدن مان با این همه گناه کوچک و بزرگ ؟!


وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ؟!

با این همه بار سنگین و سبکی که روی دوش هامان سنگینی می کند. آن قدر جنس مان زمینی شده است که بی بال شده ایم.. اما با این همه نفس می کشیم میانِ عطرِ آسمانیِ بودن در این محفل عظمت کرم خداوند.. میان عطرِ آسمانی بودن و اجازه ی پرواز داشتن، آن هم بدون بال !


وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ؟! و ما چه می فهمیم از نامساوی عظیم قدر...؟ کاش حالا که به قدر حضور منزلت یافتیم کمی بفهمیم از عظمت قدر.. و حضرت رسول فرمود: ای مردم! پروردگاز این مله را به شما اختصاص داده است، آن سید ماه هاست و در آن شبی است که از هزار ماه نیکوتر است.

 

 ثم فضل لیله واحدة من لیالیه ، على لیالى الف شهر و سماها، لیلة القدر

و آن گاه یکی از شب های این ماه را بر شب های هزار ماه دیگر برتری داد و نام آن را شب قدر نامید.  

«صحیفه سجادیه. دعای44»

  • همت
خدایا من آمده ام مهمانی 
مهمان تابع میزبان است...
اصلا این بار...... 
                        هر چه تو بگویی !
  • همت