جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۰۱ ب.ظ
یه خاطره
چند ماه پیش تو دانشکده، با دوستم رفته بودیم وضو خونه.
وضو گرفتیم و من منتظر شدم تا جلوی آینه به خودش برسه و بریم.
به شوخی بهش گفتم: می دونی فرق من و تو چیه؟!
گفت: چی؟
گفتم تو باید حتما آرایش کنی تا خوشگل بشی! اما من همین جوری خوشگلم!
جاخورد. مداد به دست برگشت و منو که قیافه م خیلی هم معمولیه بر انداز کرد.پوزخند زد و گفت:
اعتماد به نفس! واقعا که اعتماد به سقفت بالاست.
خندیدم و گفتم: آره! شایدم دلیلش اینه که من اعتماد به نفسم بالا تر از توئه!
کارش تموم شده بود. کیفشو یله هل داد رو شونش و هیچی نگفت.
- ۹۲/۰۳/۳۱