همیشه نامساوی های بسیاری در زندگی وجود دارد و ما اغلب در گیر و دار کم و کیف این نامساوی هاییم، که به دیدگاه خودمان ناملایمتی روزگارند در حق مان؛ و ما عاجزترینیم از حل آن ها! گاهی هم البته نامساوی ها به نفع مان هستند و کک مان هم نمی گزد؛ اصلا انگار نه انگار که این میان نامساوی بزرگی در حال حادث شدن است.
این روزها میان ماه خوبی ها، یک نامساوی بزرگ و عجیب پیش می آید که به نفع همگان است. به نفع همه ی میهمانان این محفل بزرگ.. و حقیقتاً ما چه درمی یابیم از این همه شگفتی؟! حال آن که در اول کوچه هنوز متعجب از ورودیم ؟! متعجب از دعوت شدن مان با این همه گناه کوچک و بزرگ ؟!
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ؟!
با این همه بار سنگین و سبکی که روی دوش هامان سنگینی می کند. آن قدر جنس مان زمینی شده است که بی بال شده ایم.. اما با این همه نفس می کشیم میانِ عطرِ آسمانیِ بودن در این محفل عظمت کرم خداوند.. میان عطرِ آسمانی بودن و اجازه ی پرواز داشتن، آن هم بدون بال !
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ؟! و ما چه می فهمیم از نامساوی عظیم قدر...؟ کاش حالا که به قدر حضور منزلت یافتیم کمی بفهمیم از عظمت قدر.. و حضرت رسول فرمود: ای مردم! پروردگاز این مله را به شما اختصاص داده است، آن سید ماه هاست و در آن شبی است که از هزار ماه نیکوتر است.
ثم فضل لیله واحدة من لیالیه ، على لیالى الف شهر و سماها، لیلة القدر
و آن گاه یکی از شب های این ماه را بر شب های هزار ماه دیگر برتری داد و نام آن را شب قدر نامید.
«صحیفه سجادیه. دعای44»
- ۵ نظر
- ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۷:۵۶